عقد کنون خاله فروغ در 6 ماهگی آرتین جون!!!
6 ماهگی آرتین جان دقیقاً مصادف بود با روز عقد خاله فروغ یعنی روز 19 بهمن ماه. واسه همین هم واکسن 6 ماهگیش رو یه روز زودتر زدیم (18 بهمن). پسرم تا فرداش نمه نمه تب میکرد و کلاً آروم شده بود.
6 ماهگی آرتین جان دقیقاً مصادف بود با روز عقد خاله فروغ یعنی روز 19 بهمن ماه. واسه همین هم واکسن 6 ماهگیش رو یه روز زودتر زدیم (18 بهمن). پسرم تا فرداش نمه نمه تب میکرد و کلاً آروم شده بود.
از 19 دی ماه بخاطر اینکه وزن نگرفت و خوب شیر نمیخورد غذای کمکی رو براش شروع کردم و اولین غذای زندگیش رو پایان 5 ماهگی تجربه کرد. گل پسرم که پنج ماه فقط شیر خورده بود غذا رو خیلی دوست داشت و علاقه نشون میداد و فرصت نمیداد قاشق رو ببرم توی دهنش! همون روی لبش میزاشتم هورتی میکشید توی دهنش
تازه 5 ماهگیش تموم شده بود که ازش شنیدیم اَبوووووو وَه
و آخرای 6 ماهگیش یاد گرفته بود بگه د بَ بَ بَ...
دقیقاً روز 15 بهمن ماه بود و چهار روز به اتمام 6 ماهگیش مانده بود که برای اولین بار از حالت تاق باز به پهلو غلت زد
و این هم عکسهایی از روز 19 بهمن و آرتین جان خوشتیپ تب دار در مراسم عقد خاله اش:
آرتین و بابا بزرگ ( بابای مامان سرور):