آرتین 8 ماهه . اولین سیزده بدر زندگی...
١٣ بدر امسال آرتین جون حدود ٨ ماهه بود؛ دقیقتر بگم ٦ روز مونده بود تا هشت ماهش تموم بشه. خداییش امسال با وجود آرتین ١٣بدر یه صفای دیگه داشت...
١٣ بدر امسال آرتین جون حدود ٨ ماهه بود؛ دقیقتر بگم ٦ روز مونده بود تا هشت ماهش تموم بشه. خداییش امسال با وجود آرتین ١٣بدر یه صفای دیگه داشت...
آرتین و بابا:
آرتین در حال سبزه گره زدن در غروب ١٣ فروردین:
اما از رشد و پیشرفت پسر گلم بگم که هزار ماشاءالله تو این یه ماه ، کلی تغییر کرده:
٢٢ اسفند برای اولین بار با روروئک به سمت جلو حرکت کرد
٢٣ اسفند برای اولین بار سینه خیز به طرف عقب رفت
٢٤ اسفند برای اولین بار در حالت سینه خیز زانوهاشو صاف کرد و کف پاشو روی زمین قرار داد
٣٠ اسفند بعد از تحویل سال نو برای اولین بار بدون کمک و بدون افتادن روی زمین نشست
٣ فروردین برای اولین بار سینه خیز به طرف جلو رفت و از دنده عقب دراومد
٩ فروردین برای اولین بار دست زد
١٤ فروردین هم متاسفانه برای اولین بار سرماخوردگی رو تجربه کرد
قند عسل مامان اینقدر شیرین شده و علاوه بر گفتن بَ بَ گاهی میگه بوووووف !!!
بعضی وقتها سرشو اینور اونور کج میکنه و قر میده که ما بهش میگیم گیلی گیلی و از همه مهمتر اینکه که دوست داره هرچی رو که میبینه با دست بگیره و تجربه اش کنه ولی از همه بیشتر ریموت دوست داره و موبایل و گوشی تلفن بی سیم رو .
آرتین و رها جون دختر ِگل ِدوست مامان و بابا، عید دیدنی در شهر دزفول:
اینم الگوی خواب آرتین در این چند ماه اخیر:
هزار ماشاءالله به پسر گلم