چیزی به شکل معجزه!!!
ماههای آخر بارداری بودم و خرید سیسمونی تموم شده بود که بابای آرتین تصمیم گرفت یه سری گل و گیاه بگیره و بزاره پشت پنجره سالن...
یکی از اون گیاهها، درختچه رز رونده بود که فروشنده گفت چون هوا گرمه باید هر روز آبش بدیم. آب دادن هر روزه همانا و کرم کردن خاک و زرد و بعدش خشک شدن گیاه همان...
شوشو خیلی ناراحت بود. دوست داشت تا تولد آرتین جون، حسابی سبز و پرتر شده باشه ولی برعکس شد. دو سه هفته مونده به تولد آرتین یه روز دیدم گلدونه نیست. نگو همه شاخه هاشو بریده و فقط دوتا تیکه ساقه خشک گیاه مونده و گلدون رو همونطوری برده گذاشته توی صندوق عقب ماشین به هوای اینکه یه روز فرصت پیدا بشه سر راه ببره یه گلفروشی و بده براش توی همون گلدون رز رونده بزارن. نه که گلدونشون عوض کرده بود میگفت شاید موقع تعویض گلدون ریشه آسیب دیده باشه اینبار محکم کاری کنم.
خلاصه از اونجایی که هفته های آخر بود و ما هم کلی مشغله داشتیم، موضوع مسکوت موند تا زمانی که آرتین به دنیا اومد. چند روز بعد همسرم خندان اومد و گفت یه چیز عجیب! گفتم چی؟ گفتش که گلدونه دوباره جوونه زده و سبز شده و جالبه که بدون نور و آب کلی هم رشد کرده و پر شده!!!! از اون محیرالعقول تر اینکه ساقه خشک گیاه که به نظر پوک و توخالی میومد هم کلی جوونه زده بود و برگ هم درآورده بود. باورم نشد تا وقتی که اونو آورد بالا و من دیدمش......
حالا از اون روز اسم اون گیاه رو گذاشتیم گل آرتین چون با تولد آرتین جونم اونم باز متولد شده و با رشد پسرم اونم داره رشد میکنه. در اولین فرصت عکس گلدون دوباره سبز شده ارو میزارم....