تمام زندگی من آرتینتمام زندگی من آرتین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

نی نی ناز من آرتین

7 ماهگی آرتین جون

١٩ اسفند ماه آرتین جون 7 ماهش تموم شد... ١٩ اسفند ماه آرتین جون 7 ماهش تموم شد... الان دیگه بجز سوپ و فرنی و حریره بادام، موز و سیب هم میخوره. خیلی هم دوست داره... اولین خرابکاری رو تو این ماه انجام داد؛ با روروئک برای اولین بار حرکت کرد و مستقیم رفت سمت میز و رومیزی رو کشید و انداخت. من کلی ذوق کردم و هیجان زده شدم... پسرم تو این ماه (دقیقاً 11 اسفندماه) سینه خیز رفتن رو شروع کرد اونم دنده عقب! اونقدر عقب میرفت که گاهی پاهاش کامل میرفت زیر مبل و باسنش به چوب قسمت پایین مبل گیر میکرد و شروع میکرد به نق نق و غرغر کردن... قسمت جالب مساله اینه که ما اطرافش رو پر از بالشت میکردیم و دقیقا از نقطه ای که فک...
11 فروردين 1392

آرتین در بیمارستان عرفان و دیدار با دخترعمه تارا...

چهارشنبه 16 اسفند ماه، تارا خانم، دختر عمه آرتین جون، در بیمارستانی که 7 ماه قبل آرتین به دنیا اومد، چشم به این دنیا باز کرد... چهارشنبه 16 اسفند ماه، تارا خانم، دختر عمه آرتین جون، در بیمارستانی که 7 ماه قبل آرتین به دنیا اومد، چشم به این دنیا باز کرد... اینم آرتین جون و تارا جون: آرتین جون و پسرعمه اش شایان جون: اینم یه عکس سه نفره از آرتین و نی نی های گل عمه جونش:     ...
11 فروردين 1392

سومین دیدار دوستای نی نی سایتی...

چهارشنبه 9 اسفند ماه، سومین دیدار نی نی های نی نی سایتی اینبار خونه ما بود. اول از همه خاله الهام و نی نی نمکیش هویاد جون اومدند که وقتی آرتین و هویاد جون رو روبروی هم گذاشتیم دست هم رو گرفتند و کلی ذوق کردند و خندیدند... چهارشنبه 9 اسفند ماه، سومین دیدار نی نی های نی نی سایتی اینبار خونه ما بود. اول از همه خاله الهام عزیز و نی نی نمکیش هویاد جون اومدند که وقتی آرتین و هویاد جون رو روبروی هم گذاشتیم دست هم رو گرفتند و کلی ذوق کردند و خندیدند... بعد هم خاله ملیحه جون و نی نی اش پارسا جیگر اومدند و به اتفاق مهمونای قبلی خونه ما رو با اومدنشون نورانی کردند. متاسفانه خاله سحر مهربون یه مشکلی براش پیش اومد و ایشون و ...
11 فروردين 1392

مسابقه!!!

سلام به همه دوستان. آرتین برای برنده شدن به لایک های شما نیاز داره! لطفا به https://www.facebook.com/photo.php?fbid=421990597878640&set=a.359214130822954.82630.356561947754839&type=1&theaterwww.facebook.com/avaphotographer   برید و این عکسشو لایک کنید. خیلی خیلی مرسی       ...
13 اسفند 1391

آتلیه رفتن آرتین جون واسه ثبت 6 ماهگی

پسر عزیزم رو روز سه شنبه 24 بهمن برای انداختن عکس از 6 ماهگیش بردیم آتلیه آوا. ساعت 5-7 رو به ما اختصاص داده بودن که آرتین معمولا این ساعت ها لالا میکنه. منم اون روز قبلش هر چی سعی کردم آرتین جون رو بخوابونم که واسه عکاسی سرحال باشه فایده نداشت و سرحال تر از اونی بود که خوابش ببره!!!  روز سه شنبه 24 بهمن،  پسر عزیزم رو  برای انداختن عکس از 6 ماهگیش بردیم آتلیه آوا. ساعت 5-7 رو به ما اختصاص داده بودن که آرتین معمولا این ساعت ها لالا میکنه. منم اون روز  هر چی سعی کردم آرتین جون رو قبلش  بخوابونم که واسه عکاسی سرحال باشه فایده نداشت و سرحال تر از اونی بود که خوابش ببره!!!  اتفاقا اون روز بارون شدید...
4 اسفند 1391

عقد کنون خاله فروغ در 6 ماهگی آرتین جون!!!

6 ماهگی آرتین جان دقیقاً مصادف بود با روز عقد خاله فروغ یعنی روز 19 بهمن ماه. واسه همین هم واکسن 6 ماهگیش رو یه روز زودتر زدیم (18 بهمن). پسرم تا فرداش نمه نمه تب میکرد و کلاً آروم شده بود.    6 ماهگی آرتین جان دقیقاً مصادف بود با روز عقد خاله فروغ یعنی روز 19 بهمن ماه. واسه همین هم واکسن 6 ماهگیش رو یه روز زودتر زدیم (18 بهمن). پسرم تا فرداش نمه نمه تب میکرد و کلاً آروم شده بود. از 19 دی ماه بخاطر اینکه وزن نگرفت و خوب شیر نمیخورد غذای کمکی رو براش شروع کردم و اولین غذای زندگیش رو پایان 5 ماهگی تجربه کرد. گل پسرم که پنج ماه فقط شیر خورده بود غذا رو خیلی دوست داشت و علاقه نشون میداد و فرصت نمیداد قاشق رو ...
3 اسفند 1391

اولین سفر هوایی آرتین جون

  آرتین جون که به دنیا اومد، دکترش بخاطر آسیب پذیر بودن گوشهای نوزاد، تا 4 ماهگی پرواز رو براش ممنوع کرد. برای همین چند باری که به خوزستان رفتیم، مجبور شدیم زمینی سفر کنیم. اما اینبار برای عقد خاله فروغ که آرتین نزدیک به شش ماهه بود، برای اولین بار سوار هواپیما شد. آرتین جون که به دنیا اومد، دکترش بخاطر آسیب پذیر بودن گوشهای نوزاد، تا 4 ماهگی پرواز رو براش ممنوع کرد. برای همین چند باری که به خوزستان رفتیم، مجبور شدیم زمینی سفر کنیم. اما اینبار برای عقد خاله فروغ که آرتین نزدیک به شش ماهه بود، برای اولین بار سوار هواپیما شد. اون روز شنبه 14 بهمن ماه 1391 بود که پروازمون ساعت 7:45 صبح هواپیمایی آسمان بود.   ...
2 اسفند 1391

آرتین و اجداد مادریش...

آرتین جون نتیجه (فرزند نوه) دو تا مادربزرگ گل و یک پدربزرگ مهربونه. مادربزرگها و پدربزرگ مامانش. پدربزرگها و مادربزرگهای پدریش مرحوم شدن . خدا همه رفتگان رو بیامرزه و به اونایی که زنده اند هم سلامنی و عمر طولانی و با عزت اعطا کنه ان شاء الله...   آرتین جون نتیجه (فرزند نوه) دو تا مادربزرگ گل و یک پدربزرگ مهربونه. مادربزرگها و پدربزرگ مامانش. پدربزرگها و مادربزرگهای پدریش مرحوم شدن . خدا همه رفتگان رو بیامرزه و به اونایی که زنده اند هم سلامنی و عمر طولانی و با عزت اعطا کنه ان شاء الله... آرتین و مادربزرگ مامان (مادر بابای مامان) آرتین و پدر و مادر مامان بزرگ (پدر و مادر مامانِ مامان) ...
5 بهمن 1391